تصاویری از آگهیهای روزنامهها در عصر قاجار
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۰۹۰۳۱
دوران قاجار، دورۀ رویارویی مردم ایران با عناصر مختلفی بود که از دنیای غرب به این کشور پا میگذاشتند؛ از فناوریهای تازه مثل اتومبیل و دوربین گرفته تا نظامهای آموزشی غربی و همینطور پزشکی مدرن.
به گزارش فرادید، در همین دوران بود که اندیشۀ برتری غرب و هر چیزی که از غرب میآید در ذهن مردم ایران کم کم شکل میگرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علاوه بر اینها، آگهیهای دیگری مثل خیاطی لباسهای ایرانی و فرنگی و همینطور نمایشهای تئاتر را نیز در این بین میتوان مشاهده کرد.
آگهی «زن طبیبه»، مادام فراسکینا که از مدرسۀ ژنو دیپلم و مدرک دکتری گرفته.
معلمۀ «جدیدالاسلام» که دارای علم فرانسه، روسی، آلمانی و مشق پیانو است.
خیاطی ماموازل ویلهلمینا که مطابق آخرین مود (مُد) فرنگ لباس میدوزد.
خانمی ایرانی که لباسهای ایرانی و فرنگی میدوزد.
خیاطخانهای که برای خواتین (زنان) لباس به فرم جدید میدوزد.
داکتر کلارک، خانم حکیم (پزشک) آمریکایی که «همه گونه امراض مردانه و زنانه و خصوصا بچهگانه را معالجه مینمایند».
«دبستان صنایع مخدرات» که لباسهای زنانه میدوزد و شاگرد تعلیم میدهد.
نمایشی که بلیطهای آن از یک تا بیست قران قیمت دارند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قاجار روزنامه های قاجار قیمت طلا و ارز قیمت موبایل آگهی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۰۹۰۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زلف بر دیوار | بازار داغ گیس فروشی
به گزارش همشهری آنلاین، در فیلم «مسخره باز» همایون غنیزاده هم تمام ماجرا بر سر «مو» است؛ یک تار مو، سیبیل، موی بلند، موی خوشرنگ، موی مقاوم، شستن کله و یک سلمانی کوچک با سه صندلی. جایی که شاپور، شاگرد کاظم خان دور از چشم او موی مشتریان را بعد از کوتاهی نگه میدارد و میفروشد. داستان خرید و فروش مو نه فقط در فیلمها که در زندگی خیلی از زنان اتفاق افتاده و یک داستان واقعی است.
آنجا که یخچال و ماشین و لوازم دستدوم آگهی میکنند، گیسهای بافتهشده مو را هم میتوان پیدا کرد که با پیشنهاد قیمت یا با قیمتهای توافقی، دنبال مشتری هستند. برخی هم آگهی میدهند که خریدار موی طبیعیاند و بالاترین قیمت را برای موهای کوتاه شده پرداخت میکنند.
بیشتر بخوانید: تبلیغات دروغین و اعتماد بیجا | چرا نباید هر چیزی را در فضای مجازی باور کنیم؟خرید و فروش موی طبیعی این روزها رونق زیادی پیدا کرده و تعداد کسانی که مایل به فروختن موهای خود هستند افزایش پیدا کرده تا از گیسوهایشان کلاه گیسهای رنگارنگ درست شود. کافی است سری به مغازههای خیابان منوچهری بزنید تا ببینید که گیسوها دستهدسته، شاخهشاخه یا از سقف آویزانند یا کنج دیوار، سیر و پر نشستهاند به تماشا. به تماشای کسی که بیاید دستی بر آنها بکشد، تکان شان دهد و شاید همینجا، در همان مغازه شلوغ، با چند اسکناس، سرنوشتشان به سرنوشت دیگری گره بخورد.
شاخهشاخه، دستهدسته مو، با هر باز و بستهشدن در، در هم غوطه میخورند، رنگ به رنگ. مشکی پرکلاغی، زیتونی، طلایی و قهوهای روشن و تیره با یک کش سیاه، از هم جدا شدهاند. سقف، پشت همین دستههای مو پنهان شده، دستههای مو که هرکدام قصهای دارند، قصه دختربچهها و زنان جوان، با موهای بلند خرمایی و طلایی که به وقت رفتن، یا چشمان شان از اشکی که در آن جوش خورده، برق میزند یا به خندهای، کش آمده اما پس سر همهشان، قیچی رد زخمش را جا گذاشته است.